پنجشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۹
نامه جمعی از زندانيان ناشناخته حوادث پس از انتخابات: ما فقط معترضانی ساده به نتايج انتخابات بوديم


اينجا در اوين صدای پای بهار برای ما قربانيان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کرديم سال نو در کنار خانواده هايمان خواهيم بود ، ديگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثيقه هايی سنگين چند صد ميليون تومانی و ميليارد ی محقق شد .
اما برای ما قربانيان بی نام و نشان داستان به گونه ای ديگر است . در اين ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گويی اصلا در اين سرزمين به دنيا نيامده بوديم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . يک روز به گروه های مختلف مرتبط می شويم و روز بعدش از ارتباط ما با بيگانگان و جاسوسان پيچيده سخن می گويند .
هر روز يکی از ما به خاطر اين جرم های سنگينی که برای ما تراشيده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دريافت و ارسال پيامک و ايميل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتايج انتخابات به محاربه و توهين به مقامات ، تبليغ عليه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هايی بدون حضور وکيل مدافع و گاه در نبود نماينده دادستان به احکامی بيش از ۵ سال و شش سال محکوم شديم .
ما فقط معترضانی ساده به نتايج انتخابات بوديم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنويسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از ميان مردم ساده کوچه و خيابان بوديم که به قول بازجوهايمان که خود را کارشناس می خوانند ” حالا کف روی آب هستيم و شده ايم سنگر مخالفان رژيم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند .” سنگرهايی بوديم که به قول بازجوها يکی يکی دارند فتحمان می کنند .
ما نمی دانيم چرا قاچاقچيان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و داير کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟
همچنان و تا ابد اميدمان به خداست . صدای پای بهار می آيد و می خواهيم صبور باشيم و اميدوار به روزی که بی گناهيمان ثابت شود .
خدايا نااميدمان نکن.

برچسب‌ها: