شنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۸
دست یابی به دموکراسی تنها و تنها زیر سایه نهاد های مدنی


 مصاحبه با فریده غیرت

سلام . خیلی ممنون از اینکه دعوت ما رو برای مصاحبه پذیرفتید. به عنوان اولین سوال مایلم وضعیت موکلین سیاسی شما را در 3 ماه اخیر بپرسم و اینکه پرونده این افراد در چه شرایطی قرار دارد؟

از موکلین بنده اقایان عماد بهاور و مهدی معتمدی مهر از اعضای شاخه جوانان نهضت ازادی قبل از برگزاری انتخابات بازداشت شدند که البته توانستیم رضایت قاضی را برای ازادی انها با قید کفالت بگیریم منتها اقای بهاور شب بعد از انتخابات هم باز داشت شدند که پس از مدتی با وکالت نامه ای دیگر از ایشان توانستیم با وثیقه ای 100 ملیون تومانی ایشان را به طور موقت از زندان ازاد کنیم که البته هنوز دادگاه های اصلی وی برگزار نشده و پرونده در وضعیت مبهمی قرار دارد . من هنوز نتوانسته ام پرونده ی این موکلینم را ببینم و از جزئیات پرونده اگاهی ندارم اما در باز جویی ها اتهام اصلی انها عضویت در گروه نهضت ازادی و فعالیتی در ستاد اقای موسوی که منجر به اقدام علیه امنیت ملی بوده مورد تاکید بوده است .

این افراد در زندان انفرادی و تحت شکنجه های روحی قرار داشته اند .

ضمنن هفت نفر دیگر از اعضای نهضت ازادی هم باز داشت شدند که الان با قرار کفالت ازاد هستند ولی هنوز کیفر خواستی به من که وکیلشان هستم نرسیده است .

همان طور که میدانید خانوم شادی صدر دیگر موکل من هم با وضع بسیار خشونت باری بازداشت شدند که البته خوشبختانه ایشان هم به قید وثیقه ازادند اما متاسفانه تکلیف پرونده ایشان هنوز برای من روشن نیست.

خانوم ژیلا بنی یعقوب و همسر ایشان اقای بهمن احمدی عمویی هم از موکلین من هستند که خانوم بنی یعقوب پس از مدتی از بازداشت تحت وثیقه سنگینی ازاد شدند ولی همسر ایشان هنوز در زندان هستند . نکته جالب این حاست که اقای بهمن احمدی عمویی 20 روز پس از بازداشت همسرشان را ملاقات کرده و به خانوم بنی یعقوب گفته بودند که از وی زودتر ازاد میشوند و حتی گفته که قرار وثیقه هم برایش صادر شده اما نکته ی جالب این جاست که پس از گذشت این همه مدت پرونده قضایی ایشان تبدیل به یک معما شده و هیچ اثری از پرونده ایشان در دست نیست و جالب اینجاست که ثبت کیفری هم نشده و در کامپیوتر دادگاه هم تنها پرونده ای مربوط به 22 خرداد 85 به نام ایشان ثبت است .

بنده تا به حال توانسته ام با دو بازپرس از 3 بازپرس ایشان صحبت کنم که هیچ کدام از انها هم از ماجرای پرونده خبر ندارند و مثل اینکه اینکه قاضی پرونده هم گفته پرونده در اختیار بازپرس سوم اقای محمد زاده است که تا کنون موفق به دیدار با وی نشده ایم و از قرار معلوم پرونده به دادگاه انقلاب هم نرفته است . به هر حال با گذشت بیش از 3 ماه از زندانی شدن اقای بهمن احمدی عمو یی سرنوشت پرونده برای من که وکیلش هستم معلوم نیست .

یکی دیگر از موکلین بنده اقای مهندس توسلی بوده که اکنون به قید وثیقه ازاد هستند .

اقای داد خواه هم همان طور که میدانید مدت زیادی را در انفرادی بوده اند و امروز هم به علت عوارض دوران زندان تحت عمل جراحی قرار دارند ما همین دفتر کاررا به عنوان وثیقه برای ازادی ایشان گذاشته ایم و سرنوشت ایشان هم مانند بقیه در هاله ای از ابهام است .

اقای سلطانی هم موکل دیگر بنده هستند که تحت شرایطی مشابه با قید وثیقه ازادند.

دیگر موکل بنده هم اقای رزاقی است که مسئول ngo کنشگران بوده و اسمشان توی کیفر خواست هست وداد گاه ایشان هم 11 مهر ماه برگزار میشود که باز هم بنده هنوز نتوانسته ام پرونده ایشان را ببینم.

با توجه به اینکه بخش اقتدار گرای حاکمیت ما روی وکلای حساسیت ویژ ه ای دارد و این مساله را از بازداشت های اخیر هم میتوان دریافت ، نقش کانون وکلا به عنوان یکی از نهاد های مدنی مرجع در جهت دهی به خواسته های اجتماعی و مدنی مردم را چگونه ارزیابی میکنید؟

همانطور که همه باید بدانیم کانون وکلا قدیمی ترین نهاد مدنی مستقل از حاکمیت در ایران است که میتواند مرجع خوبی برای تظلم خواهی و استیفای حقوق از دست رفته ی هر یک از ایرانیان باشد و حتی اعتقاد بنده بر این است که کانون میتوانست در جنبش سبز نقش بسیار موثر تری میداشت اگر دارای هیئت مدیره ای قویتر بود و اکنون هم میتواند در راستای قانون و در کنار مردم راه را برای پیشبرد دموکراسی و عدالت قضایی هموار تر کند . من برای شما دو نمونه مثال میزنم یکی پاکستان که در ان وکلا نقش بسیار موثری در پیشبرد دموکراسی دارند و دیگر همین انقلاب سال 57 خودمان که همافر ها در بهمن 57 در ساختمان کانون وکلا بیتوته کرده بودند . الان هم اگر از طرف رهبران جنبش مورد خطاب قرار بگیرد میتواند نقش بسیار تعیین کننده ای داشته باشد چون جنبش سبز یک جنبش مدنی است و و در راستای قانون است و ابزار کار کانون وکلا هم قانون است .

عده ای معتقدند باید علاوه بر دعوت همگانی از مردم برای تقویت جنبش سبز نهاد های مدنی مرجع مثل کانون وکلا انجمن صنفی معلمان و نظایر انها در بیانیه های رهبران جنبش به صورت مستقیم مورد خطاب قرار بگیرند به نظر شما این چنین رویکردی ضرورت دارد یا نه ؟ و چرا ؟

قطعا باید مورد خطاب مستقیم قرار گیرند جون به این وسیله نهاد های مدنی مرجع حول مطالباتی مشخص که الان در جنبش سبز به صورت مبهم قرار دارند جمع شده و متحد میشوند شبیه ان مثالی که اگر بخواهی یک چوب را بشکنی زحمت بسیار کمی دارد اما اگر بخواهی یک دسته چوب را با هم خرد کنی تقریبا ممکن نیست. مساله اصلی اینجاست که در تمام دنیا این نهاد های مدنی مرجع هستند که نقش بسیار موثری را در پیشبرد دموکراسی ایفا میکنند . در دوران اقای خاتمی ایشان توسعه دهنده ی نهاد های مدنی بودند و دیدیم که فضای سیاسی ان دوران رو به توسعه بود اما اقای احمدی نژاد مخالف سر سخت شکل گیری این نهاد ها هستند که خوب عاقبتش هم این روز گار ماست.

عده ای معتقدند در انفجار یک دیگ زودپز اولین چیزی که مورد اسیب قرار میگیرد خود دیگ زودپز است و نمونه اش هم این همه کشته و زخمی و زندانی و تجاوز و شکنجه است با توجه به حوادث پیش امده شما اینده جنبش سبز را چگونه ارزیابی میکنید؟

طبیعی است که ما هر راهی را که برویم مرده ها زنده نمیشوند اما میشود راهی را رفت که خانواده های اسیب دیده التیام یابند و این خون های ریخته شده هدر نرود . جنبش سبز ماهیتا خودجوش و بدون تشکیلات بوده و قدم های بسیار خوبی برداشته است اما حالا به اعتقاد من باید قالب بگیرد تا هر کسی نتواند به دلخواه خود به ان جهتی نادرست بدهد .در صورتی که این جنبش بتواند فرم بگیرد اینده ای بسیار روشن به عنوان یک رفرم و اصلاحات در انتظار ان خواهد بود .

بخش بعدی در هفته ای اینده مصاحبه ای با عبدالفتاح سلطانی پیرامون همین پرسش ها است.